چهل روز از آن واقعه میگذرد. هنوز هم دل آسمان پر از اشک و سَرِ زمین به زیر است. هنوز هم خورشید، سرخفام و صحرای کربلا شرمسار است. هنوز هم داغ حسین(ع) جانسوز است. عاشورا چنان صحنه هستی را دگرگون ساخت که گویی آثار قیامت بر اندامش هویداست و حسین و یارانش چنان بر تارک تاریخ درخشیدند و جاودانه شدند که هیچگاه غبار زمان بر روی آزادگی و جسارتشان نخواهد نشست.
چگونه میتوان عزت حسین(ع) را در عاشورا از یاد برد؟! چگونه میتوان تصویر عباس(ع) را از ذهن دور داشت؟! مگر میتوان آرامش و شکوه زینب(س) را نادیده گرفت؟! مگر میشود وجود سجاد(ع) را در شام ندید؟! چگونه میتوان با کاروان داغدار حسین از کربلا تا شام همراه نشد؟! چگونه میشود سر بریده حسین و اهانتهای یزیدیان را نادیده گرفت؟!
باز هم اربعین آمد؛ قرنها از وقوع آن همه مصیبت میگذرد؛ ولی هنوز بغضها تازه است، هنوز هم آسماناز نام حسین(ع) و عباس(ع) و سجاد(ع) و علیاصغر عطرآگین است. زخم این ناجوانمردی،التیام نیافته است؛ و گویی اربعین هر سال، نخستین اربعین حسینی است که عاشقان پیراهن صبوری میدرند و تاب از دست میدهند و به عزای حسین(ع) و یارانش مینشینند.
اربعین آمد و اشگم ز بصر می آید گوییا زینب محزون ز سفر می آید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست کز اسیران ره شام خبر می آید
السلام علیک یا سید الشهدا علیه آلاف التحیة و الثناء